فرمانيه
در گذشته املاک زمينهاي اين منطقه متعلق به کامران ميرزا نايبالسلطنه بوده است و بعد از مرگ وي به عبدالحسين ميرزا فرمانفرما فروخته شده است.
شهرک غرب
دليل اينکه اين محله به نام شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمعهاي مسي اين منطقه با طراحي و معماري مهندسان آمريکايي و به مانند مجتمعهاي مسي آمريکايي بوده و در گذشته نيز محل اسکان بسياري از خارجيها بوده است.
آجودانيه
آجودانيه در شرق نياوران قرار دارد و تا اقدسيه ادامه پيدا ميکند. آجودانيه متعلق به رضاخان اقبال السلطنه وزير قورخانه ناصرالدين شاه بوده، او ابتدا آجودان مخصوص شاه بوده است.
اقدسيه
نام قبلي اقدسيه (تا قبل از 1290 قمري) حصار ملا بوده است. ناصرالدين شاه زمينهاي آنجا را به باغ تبديل و براي يکي از همسران خود به نام امينه اقدس (اقدس الدوله) کاخي ساخت و به همين دليل اين منطقه به اقدسيه معروف شد.
جماران
زمينهاي جماران متعلق به سيد محمد باقر جماراني از روحانيان معروف در زمان ناصر الدين شاه بوده است. برخي از اهالي معتقدند که در کوههاي اين محله از قديم مار فراوان بوده و مارگيران براي گرفتن مار به اين ده ميآمدند و دليل نامگذاري اين منطقه نيز همين بوده است و عدهاي هم معتقدند که جمر و کمر به معني سنگ بزرگ است و، چون از اين مکان سنگهاي بزرگ به دست ميآمده است، آنجا را جمران، يعني محل بهدست آمدن جمر ناميدهاند.
پل رومي
پل رومي در واقع پل کوچکي بوده که دو سفارت روسيه و ترکيه را هم متصل ميکرده است. عدهاي هم معتقدند که نام پل از مولانا جلالالدين رومي گرفتهشده است.
جواديه
بسياري از زمينهاي جواديه متعلق به آقاي فرد دانش بوده است که اهالي محل به او جواد آقا بزرگ لقب داده بودند. مسجد جامعي نيز توسط جواد آقا بزرگ در اين منطقه بنا نهاده است که به نام مسجد فردانش هم معروف است.
داوديه) بين ميرداماد و ظفر (ميرزا آقاخان نوري صدر اعظم اين اراضي را براي پسرش، ميرزا داودخان، خريد و آن را توسعه داد. اين منطقه در ابتدا ارغوانيه نام داشت و بعدها به دليل ذکر شده داوديه نام گرفت.
درکه
اگر چه هنوز دليل اصلي نامگذاري اين محل مشخص نيست، اما برخي آنرا مرتبط به نوعي کفش براي حرکت در برف که در اين منطقه استفاده ميشده و به زبان اصلي درگ ناميده ميشده است دانسته اند.
دزاشيب (نزديکي تجريش)
روايت شده است که قلعه بزرگي در اين منطقه به نام آشِب وجود داشته است و در گذشته نيز به اين منطقه دزآشوب و دزج سفلي و در لهجه محلي ددرشو ميگفتند.
زرگنده
احتمالا” دليل نامگذاري اين محل کشف سکهها و اشياء قيمتي در اين محل بوده است. در گذشته اين منطقه ييلاق کارکنان روسيه بوده است.
قلهک
کلمه قلهک از دو کلمه قله و ک تشکيل شده است که قله معرب کلمه کله، مخفف کلات به معناي قلعه است. عقيده اهالي بر اين است که به دليل اهميت آبادي قلهک که سه راه گذرگاههاي لشگرک، ونک و شميران بوده است، به آن (قله- هک) گفته شده است.
کامرانيه
زمينهاي اين منطقه ابتدا به ميرزا سعيدخان، وزير امور خارجهتعلق داشت، و سپس کامران ميرزا پسربزرگ ناصرالدين شاه، با خريد زمينهاي حصاربوعلي، جماران و نياوران، اهالي منطقه را مجبور به ترک زمينها کرد و سپس آن جا را کامرانيه ناميد.
محموديه (بين پارک وي تا تجريش يا وليعصر تا ولنجک)
در اين منطقه باغي بوده است که متعلق به حاج ميرزا آقاسي بوده است و، چون نام او عباس بوده آنرا عباسيه ميگفتند. سپس علاءالدوله اين باغ بزرگ را از دولت خريد و به نام پسرش، محمودخان احتشامالسلطنه، محموديه ناميد.
نياوران
نام قديم اين منطقه گردوي بوده است و برخي معتقدند در زمان ناصرالدين شاه نام اين ده به نياوران تغيير کرده است به اين ترتيب که نياوران مرکب از نيا (حد، عظمت و قدرت)؛ ور (صاحب) و ان علامت نسبت است و در مجموع يعني کاخ داراي عظمت.
ونک
نام ونک تشکيل شده است از دو حرف (ون) به نام درخت و حرف (ک) که به صورت صفت ظاهر ميشود.
يوسف آباد
منطقه يوسف آباد را ميرزا يوسف آشتياني مستوفيالممالک در شمال غربي دارالخلافه ناصري احداث کرد و به نام خود، يوسف آباد ناميد.
پل چوبي
قبل از اين که شهر تهران به شکل امروزي خود درآيد، دور شهر دروازههايي بنا شده بود تا دفاع از شهر ممکن باشد. يکي از اين دروازهها، دروازه شميران بود با خندقهايي پر از آب در اطرافش که براي عبور از آن، از پلي چوبي استفاده ميشد. امروزه از اين دروازه و آن خندق پر از آب اثري نيست، اما اين محل همچنان به نام پل چوبي معروف است.
شميران
نظريات مختلفي درباره اين نام شميران وجود دارد. يکي از مطرحترين دلايل عنوان شده ترکيب دو کلمه سمي يا شمي به معناي سرد و ران به معناي جايگاه است و در واقع شميران به معناي جاي سرد است. به همين ترتيب نيز تهران به معناي جاي گرم است. همچنين در نظريه ديگري به دليل وجود قلعه نظامي در اين منطقه به آن شميران ميگفتند و همچنين برخي نيز معتقدند که يکي از نه ولايت ري را شمع ايران ميگفتند که بعدها به شميران تبديل شده است.
گيشا
نام گيشا که در ابتدا کيشا بوده است برگرفته از نام دو بنيانگذار اين منطقه (کينژاد و شاپوري) ميباشد.
منيريه
منيريه در زمان قاجار يکي از محلههاي اعيان نشين تهران بوده و گفته شده نام آن از نام زن کامرانميرزا، يکي از صاحب منصبان قاجار، به نام منير گرفته شدهاست.
فرحزاد
اين منطقه به دليل آب و هواي فرح انگيزش به همين نام معروف شده است.
بسم رب الشهدا و الصديقين
برايم سخت است از آنان که نديده ام سخن بگويم از آنان که افتخاري در دل تاريخ اند
بايد که پلي زنم از درونم به معناي انسانيت
دلم را به آسمان ها مي سپارم تا نوشته هايش را به تو نشان دهد .
تا شايد دفتر قلبم را ورق بزني و گوشه اي از آن را بخواني
پس برايت مي نويسم
از دل غريب خود برايت مي نويسم
آري خيلي دلم مي خواست با تو بودم در ميان ابرها .
پيش خدا بودم
نمي داني که چقدر برايت دلتنگم، اشک هايم سرازير است اي شهيد
عليرضا مرادي از بسيجيان ناحيه مسلم بن عقيل منطقه 18 (شهرک وليعصر عج) که براي دفاع از حرم حضرت زينب (س) به سوريه رفته بود به شهادت رسيد.
تشييع پيکر پاک اين شهيد گرامي فردا 94/10/24 ساعت نه صبح از درب منزل آن شهيد عزيز در محله شهرک وليعصر عج برگزار مي گردد.
يادش گرامي
اقدام خباثت آميز و جنايت کارانه رژيم آل سعود در به شهادت رساندن آيت الله شيخ نمر باقر النمر رهبر شيعيان عربستان، بخشي از يک توطئه صهيونيستي براي تشديد تفرقه بين امت اسلامي و اختلاف بين شيعيان و اهل تسنن است، که به فضل الهي و به برکت خون هاي پاک شهيدان از جمله اين شهيد عزيز، ناکام و با هوشياري، هوشمندي و وحدت مسلمانان به گونه اي مع، آثار خود را در صحنه ي مقاومت اسلامي و آرمان آزادي قدس شريف هويدا خواهد ساخت.
اقدام ددمنشانه رژيم مرتجع ،قرون وسطايي و تروريست پرور سعودي در اعدام آيت الله شيخ نمر نقض آشکار حقوق بشر و آزادي بيان بوده و نشان مي دهد بنيان اينگونه جنايات تفکر وهابيت و جريان تکفيري ـ سلفي است که امروز داعش پرچمدار آن است.
عقيم ماندن سياست هاي داخلي و خارجي و شکست هاي مفتضحانه آل سعود در منطقه از جمله در عرصه حمايت از تروريسم تکفيري، جنگ و عليه مردم يمن و ناکارآمدي در پشتيباني از آل خليفه برابر انقلاب مردم بحرين، از عوامل ارتکاب اين جنايت بزرگ و داعش گونه مي باشد.
بي شک دست خبيث سردمداران نظام سلطه و صهيونيسم و پياده نظام هاي منفور و پليد آنان در سرزمين حجاز که در پس جنگ ها و جنايات جاري در منطقه براي تشديد شکاف بين مسلمانان نمايان است با اراده امت اسلامي بويژه مردم مسلمان عربستان اعم از شيعه و سني قطع خواهد شد.
در پايان با تبريک و تسليت شهادت آيت الله نمر باقر النمر به محضر حضرت ولي عصر (عج)، مقام معظم رهبري ، امت اسلامي و حوزه هاي علميه جهان اسلام و تاکيد بر ضرورت اعتراض فراگير آحاد ملل و جوامع اسلامي و نيز آزاديخواهان و حق طلبان عالم عليه آل سعود آورده است: ترديدي نيست خون پاک اين شهيد والامقام ، وحدت امت اسلامي را تقويت خواهد کرد و با طنين انداز شدن پيام راستين و آگاهي بخش شيخ نمر در جاي جاي سرزمين حجاز، پرچم مقاومت و مبارزه آن روحاني جليل القدر به دست آحاد ملت مسلمان عربستان به ويژه جوانان غيور حجازي برافراشته نگه داشته شده و در آينده اي نه چندان دور انتقام سختي از جنايتکاران آل سعود گرفته و سقوط و فروپاشي پايه هاي اين رژيم تروريست پرور، منفور و ضد اسلام را رقم خواهد زد.
روضه و روضه خواني، به معناي ذکر مصيبت سيد الشهدا و مرثيه خواني براي ائمه و معصومين «ع» است که مورد تشويق امامان و يکي از عوامل زنده ماندن نهضت حسيني و پيوند روحي و عاطفي شيعه با اولياء دين است.اشک ريختن و گريستن در مصائباهل بيت «ع» نشانه عشق به آنان است و علاوه بر سازندگيهاي تربيتي براي سوگوار، موجب اجر و پاداش الهي در آخرت و بهرهمندي از شفاعت ابا عبدالله الحسين است.
معناي روضه در اصل، باغ و بوستان است، اما سبب اشتهار مرثيه خواني به «روضه» آناست که مرثيه خوانان در گذشته، حوادث کربلا را از روي کتابي به نام «روضة الشهداء» ميخواندند که تاليف ملا حسين کاشفي است. «ملا حسين کاشفي (متوفاي 910 هجري) يکي از دانشمندان و خطباي با قريحه و خوش آواز سبزوار در قرن نهم هجري بود، در زمان سلطنت سلطان حسين بايقرا (875-911 ه) به هرات، مرکز حکمراني اين پادشاه رفت و چون حافظهاي توانا و قريحهاي سرشار و آوازي گيرنده و مطبوع داشت و خطيبيدانشمند بود، بزودي شهرت يافت و مجالس وعظ و ذکر او بسياري را به خود جلب کرد و مورد توجه پادشاه و شاهزادگان و اعيان و اکابر دولت و وزير فاضل و هنرمند هنر پرور او «امير علي شيرنوايي» قرار گرفت.کاشفي دانشمندي فصيح و بليغ و شاعر پرکار بود وبيش از چهل کتاب و رساله تاليف کرد.از جمله آنها «روضة الشهداء» بود.کاشفي کتاب روضة الشهدا را در واقعه کربلا به فارسي نوشت و چون مطالب اين کتاب را در مجالس عزاداري از روي کتاب بر سر منبر ميخواندند، خوانندگان اين کتاب به «روضه خوان» معروف شدند و بتدريجخواندن روضه از روي کتاب منسوخ شد و روضه خوانها مطالبکتاب را حفظ کرده و در مجالس عزاداري ميخواندند.در زمان صفويه اقامه عزاداري بسيار رواج گرفت.»[1] .
کتاب روضة الشهدا که حاوي ذکر مقتل و حوادث کربلا بود، در قرن دهم توسط محمد بن سليمان فضولي به ترکي ترجمه شد، با نام «حديقة السعداء».[2] در اينجا نمونهاي از متن روضة الشهداي واعظ کاشفي را جهت آشنايي ميآوريم، که نثري زيبا و ادبياست: «. آخر نظري کن به حسرت آدم صفي و نوحه نوح نجي و در آتش انداختن ابراهيم خليل و قرباني کردن يعقوب در بيت الاحزان و بليت يوسف در چاه و زندان و شباني و سرگرداني موسي کليم و بيماري و بي تيماري ايوب و اره شکافنده بر فرق زکرياي مظلوم و تيغ زهر آبداده بر حلق يحيي معصوم و الم لب و دندان سرور انبياء، و جگر پاره پاره حمزه سيد الشهدا و محنت اهل بيت رسالت و مصيبت خانواده عصمت و سرشک درد آلود بتول عذرا و فرق خون آلوده علي مرتضي «ع» و لب زهر چشيده نور ديده زهرا و رخ به خون آغشته شهيد کربلا و ديگر احوال بلاکشان اين امت و محنت رسيدگان عالي همت همه با جان غم اندوخته در کانون غم و الم سر تا پاي سوخته.نظم:
ز اندوه اين ماتم جان گسل
روان گردد از ديدهها خون دل»[3] .
نثر شيوا و اديبانه «روضة الشهدا» ستودني است، هر چند از نظر نقل، حاوي برخي مطالب ضعيف و بي ماخذ است.بعلاوه اين کتاب، در تحليل حادثه عاشورا ديدگاهي صوفيانه دارد و حوادث را بيشتر به منشا غيبي و مسائل آزمايش و ابتلاء اولياء نسبت ميدهد، تا بعد حماسي و اجتماعي و قابل اسوه گيري در مبارزات ضد ظلم.
از آنجا که مرثيه خواني و ذکر مصيبت، سنت پسنديده ديني در احياء خاطره و نام و فضايل اهل بيت پيامبر است، بجاست که اهل منبر و مداحان و ذاکران، با توجه به اهميت و نقش بسزاي روضه خواني، در ارائه الگوهاي شايسته بکوشند و چهره خوبي از ائمه و معصومين ارائه کنند.در اين زمينه، به درستي و صحت مطالب نقل شده، اعتبار منابع مورد استفاده، استواري و زيبايي اشعار انتخابي و دوري کردن از هر حرف و روضه و شعري کهبا مقام والاي اولياء خدا ناسازگار است توجه داشته باشند.[4] در فضيلت گريستن و گرياندن افراد براي امام حسين «ع» به اين حديث توجه کنيد: امام صادق «ع» فرمود: «من انشد فيالحسين عليه السلام بيتشعر فبکي و ابکي عشرة فله و لهم الجنة»[5] هر کس درباره حسين «ع» شعري بگويد و گريه کند و ده نفر را بگرياند، براي او و آنان بهشت است.
پي نوشت ها :
[1] موسيقي مذهبي ايران، ص 8.
[2] فصلنامه هنر (وزارت ارشاد اسلامي) ج 2، ص 157.اين ماخذ، مقاله مبسوطي درباره تاريخچه تعزيه خوانيدارد، ص 156 تا 173.
[3] در آمدي بر نمايش و نيايش در ايران، جابر عناصري، ص 79.
[4] در زمينه آداب اهل وعظ و منبر، از جمله ر.ک: «لؤلؤ و مرجان»، مرحوم ميرزا حسين نوري.
[5] کامل ايارات، ص 105.
https://telegram.me/moharamname
درباره این سایت